·▪••● سلام اي چشم باراني ●••▪·
سلام اي چشم باراني ! پناهم مي دهي امشب ؟
سوالم را که مي داني ! پناهم مي دهي امشب ؟
منم آن آشناي ساليان گريه و لبخند
و امشب رو به ويراني ، پناهم مي دهي امشب ؟
ميان آب و گل رقصان ، ميان خار و گل خندان
در آن آغوش نوراني ، پناهم مي دهي امشب ؟
دل و دين در کف يغما و من تنها و من تنها...
در اين هنگام رو حاني ، پناهم مي دهي امشب ؟
به ظلمت رهسپار نور و از ميراث هستي دور
در آن اسرار پنهاني ، پناهم مي دهي امشب ؟
رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انساني ، پناهم مي دهي امشب ؟
نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمي محفل
تو از چشمم چه مي خواني ؟ پناهم مي دهي امشب ؟
==============================
·▪••● خوش خیال ●••▪·
اخرین لحظه ی رفتن تو یادم نمی ره
اشكا دونه دونه رو گونه ی من نشسته بود
دلم از جور زمونه خسته بود
وقتی كه تو بوسه هاتو می دادی
انگاری آتیش به قلبم می زدی
نوبت من كه رسید انگاری دیرت شده بود
عشق بی دلیل من دست و پا گیرت شده بود
با نگاه تو به ساعت دل من شكست و ریخت
شیشه ی عمر منم تموم شدو هیشكی ندید
تو می رفتی رو تن برگای خیس
فكر می كردم تو خیالت كسی نیست
عمریه چشم به درم، منتظر، نامه های سالی یه بار
من می خوام ببینمت تو رو خدا فقط یه بار
به خدا دلم دیگه جای شكستن نداره
پیش قلب نگاهم كم میا ره
امان از خوش خیالی در به دری آوارگی
دیگه لعنت می فرستم به تو، لعنت زندگی
نظرات شما عزیزان: